آیلینآیلین، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

دختر مثل ماه ما

جمعه دلگیر مگه نه

ﺧـــــــﺪﺍﻭﻧﺪﺍ...! ﺩﺭ ﮔﻠﻮﯾــﻢ ﺍﺑـــــﺮ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺍﺳﺘـــ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻟـــ ﺑﺎﺭﺵ ﻧﺪﺍﺭﺩ... ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻣـــﺮﺍ ﺑﻐــــــﻞ ﮐﻨﯽ..؟؟
4 مهر 1393

بدون عنوان

دعایت میکنم عاشق شوی روزی بفهمی زندگی بی عشق نازیباست دعایت میکنم با این نگاه خسته گاهی مهربان باشی  به لبخندی تبسم را به لب های عزیزی هدیه فرمایی دعایت مینم در آسمان سینه ات خورشید مهری رخ بتاباند     ...
28 شهريور 1393

تعطیلات عید فطر

اینا عکسای عید فظر که من وقت نکرده بودم بزارم واست گل دخملم.... صبح زود رفتیم واسه چیدن بادوم های درختای بابا بزرگ  هوا خیلی سرد بود شمارو این طوری پیچیدیم به لباس       آیلین جان بابا جان و ملینا جان کنار آب آیلین بعد از کلی گل بازی.....       بعد از این که کلی بازی کردی تازه یادت اومده که همه جات گلی شده زدی زیر جیغ....   مساحت خلوتم را پر کن  فرقی نمیکند عمودی یا افقی ...... همین که ضلعی از چهار دیواریم باشی کافی است...... ...
28 شهريور 1393

ایلین

عزیزکم شکر خدا مامان جون حالش خوب تره و از بیمارستان مرخص شده  دومین خبر هم 6 سالگرد عقد من و بابا رضا بود که 23 شهریور ولی چون درگیر مامان بزرگ بودیم نتونستم واسه بابا رضا یه پست خوب بزارم از همین جا به رضای شیرین خودم میگم دوست دارم همه کسک پیدا کردن کسی که بهت بگه دوست دارم سخت نیست  ...... پیدا کردن کسی که واقعا بهت ثابت کنه دوست داره سخته و تو به نحو احسن برام ثابت کردی عشقم....   ودر آخر شروع مهر ماه که باید بریم دوتایی پیش دبستانی امیدوارم سال خوبی پیش رو داشته باشیم و شما هم کمتر اونجا مارو اذیت کنی آخه همش با بچه ها درگیر میشی   خدایا تورا سپاس  هرکه به من میرسد بو...
25 شهريور 1393

تو فوق العاده ای

دخترکم همه کسم مامان بزرگ امروز عمل داره عزیزم واسع سلامتیش دعا کن پاک و مهربون من   عزیز دل مامان شیرین زبونم مهربونم نیاز من به تو مثل نفس کشیدن دوست داشتنت برای من معنی زنده بودن...اون قدر دلم میخواد زمان دردو دل و حرفای مادر و دختری برسه  دست تو دست هم بریم خرید بریم مراسم دعا کنار هم بشینیم و مث دوتا دوست گل بگیم و کیف کنیم باهم دیگه بخندیم و غش کنیم از خوشی تنهایی هامون پر بشه از بودن با هم یه مادر و دختر خوشبخت  و عالی زندگی یعنی همین تصور روزهای زیبای اینده کنار جگر گوشت میدونم خیلی زود با یک چشم بر هم زدنی گل دخترم خانوم میشه و جون میده برای دلدادگی مادرانه خدایا شکرت واسه این نعمت بزرگ و عالی زندگی من و رضا گ...
22 شهريور 1393

کودکم

برای تو میگویم آرام جانم این دوست داشتن است  این همان حس قشنگیست که دلم میخواهد او درون دل من جای باز کرده کودکی بازیگوش نازنینی باهوش چشمهای مشکی پوستی مهتابی گیسوانی چو شب بی مهتاب که نسیم خوش او دلها برده زکف  آری آری دوستش میدارم  قهقهه های قشنگش که همه مستانه  حاکی از سر درون خوش اوست  دوستش میدارم  من که خود میدانم او یقین سهم من است    پروردگار مهربانم برای داده و نداده ات شکررررررررررررررر ...
21 شهريور 1393