آخرین روزهای مردادی آیلین
آخرین روزای ماه مرداد و عکس های آیلین دختر ناز من....
اولین کتاب قصه های آیلین جون که بابایی واست خریده بود ...
وتو خوشحال بودی و غرق در تماشا
میگفتی گوگو گوگو و اشاره میکردی به اون کلاغ الهی فدات بشم من ...
اینجام که معلومه از پنکه آویزونی و البته همیشه کارت همینه.....
آیلین و بابا جون توی پارک
این جا هم پیک نیک و آیلین یه روز جمعه
راستی عزیزم توی این هفته شما راه افتادی دیگه
مامان فدات آروم و آروم قدم برمیداری و راه میری
و 2 تا دندون دیگه هم در آوردی و الان جمعا 8 تا مروارید خوشگل داری
امروز حسابی سرما خوردی و تب کردی
نمیدونم چرا وسط گرما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الان خوابیدی و منم یه کم بیکار شدم ان شا الله که زود بهتر بشی البته خودمم فکر کنم دارم مریض میشم خدا به خیر کنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی