روز پدر مبارک...........
دست همیشه به معنای آغوش نیست !
گاهی فقط امنیت است . . .
فقط مثل «دست پـــــــــــدر» !!!
پدر عزیزم سایه ات روی سرم دوستت دارم
وبرای رضای خوب خودم
تا بداند که چه قدر دوستش دارم
من نمیفهمم چرا هیچ کس نمینویسد از مردهــا
از چشمها و شــانهها و دستهایشــان
… … از آغوششان
از عطر تنشـان،
از صدایشــان…
پررو میشوند؟
خب بشوند….
مگر خود ما با هر دوستت دارمی تا آسمـان نرفتهایم؟
مگر ما به اتکــاء همین دستها
همین نگاهها
همین آغوشهـا، در بزنگاههای زندگی
سرِپا نماندهایم؟…
من بلد نیستم در سـایه، دوست داشته باشم
من میخواهم خواستنم گوش فلک را کر کند
من میخواهم
مَردَم بداند دوستش دارم….
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی