روزهای بهشتی اردیبهشت
سلام به همه گی مخصوصا دختر نازنازی خودم که این روزها کلی به نظرم بزرگ تر و خانوم تر میاد گرچه هنوزم خیلی شیطون و سر به هوای ولی رفتاراش گاهی اوقات به من نوید بزرگ شدنش رو میده و نمیدونید چه طوری کیفور میشم وقتی میبینم که ماشالله داره خانوم میشه
اولین فصل سال فصل مورد علاقه منه واسه همین این روزا حالم خوب و فقط دلم میخواد برم بگردم و خوش بگذرونم گرچه همیشه امکانش رو ندارم ولی...
ماه فروردین به خوبی و خوشی گذشت و ما وارد ماه بهشتی اردیبهشت شدیم و یک ماه دیگه به ما های عمرمون اضافه شد من عاشق فصل بهار و ماه اردیبهشتم و این روزا دغدغه ام اینه که بتونم نهایت استفاده رو ازهوای بهشتی این ماه ببرم تا دیر نشده
آیلینم خیلی دوست داره بره بیرون و بگرده اونم مثل مامانش فکر کنم این روزا کارای خطر ناکم زیاد میکنه از باز کردن شیر گاز بگیر و تا واستادن روی دسته مبل ها و ما تمام حواسمون باید به این دخملی باشه گاهی وقتا فکر میکنم با خودم که احتمالا آیلین باید پسر میشده بس که شیطون
فروردین ماه نیشابور خونه مامانی
آیلین وملینا دختر خاله البته دوتایی خواب آلودن چون تازه از خواب بیدار شدن
آیلین سوار دوچرخه قدیمی بابا جون
آیلین و صبا دختر عمو
آیلین و صبا و سینا
توی این عکس شیطونی آیلین کاملا واضح
هردوتا در حال فریاد زدن که دوربینو بده ه ه ه